دوستان عزیزسلام این نوشته هیچ چیز نیست جز یک حسرت ویک دل نوشته که هیچ بار علمی ندارد . مختارید در انتشار اما چرا برای شما فرستادم شاید چون این روزها این دردها را نمی توان برای کسی گفت شاید ..... شاید برای اینکه قدر همه ی کسانی که انسانیت را پاس می دارند بدانید و لحظات بودن با روح های خارق العاده ی زندگی تان غنیمت بشمارید دلم گرفته دلم عجیب گرفته شب ،سکوت ،حسرت ویاد واندیشه ی تو ودلشوره ای که آرامشم را طوفانی می کند خدای من یعنی من اینقدر تورا دوست دارم که در التهاب نفس های آخرت این چنین می سوزم وآب می شوم ؟ بمان ، نمیر ، نمی خواهم نباشی مهربانم ....ببین گریه می کنم وتوکه طاقت اشک هایم را نداشتی چرا لب به سخن نمی گشایی که آرامم کنی ؟ عزیزترینم توکه خریدار تمام سرکشی ها وعصیانهای گاه وبیگاه روحم بودی ومهیای شنیدن دردهایم اینجا که هیچکس دردهایم را نمی فهمد اگر نباشی خرد می شوم له میشوم نازنینم سنگ صبور لحظات آشفتگی ام وآرامش بخش حیرانی ام بمان دوستت دارم واینکه که از همه بریده ام با من حرف بزن نامه هایت را می گشایم ومیخوانم واین کلمات پایانیت عجب گرانبهاست وچه حسی دارد : گفته بودی دعایت کنم گفته بودی خسته ای و ارزومند بازگشت وگفته بودی برای این خاک وعزیزانت لحظه شماری می کنی پس به حرمت گفته هایت بازگرد اینک تورا نه برای خودم نه برای خودمان که برای همه ی دنیا می خواهم این دوسال درذهنم می رقصند و عذابم می دهند :غرورم خودخواهی ام که امیدهایت را بر باد داد : آنگاه که خسته تر از همیشه نفس نفس می زدم دستت را به سویم دراز کردی تا مرا ره بنمایی اما روبرگرداندم تا وامدارت نباشم روزها بعد وقتی نگاهت کردم هنوز ایستاده بودی با دیدگانی خیس ومنتظر بازگشتنم وآن شب که تب داشتم وبه مهتاب ناسزا می گفتم بر سرم فریاد زدی که نه آفتاب را نه مهتاب را که حتی شب را نیز می توان دوست داشت وامروز که همه تب دارند چقدر جای تو خالی است آن روزها که بودی چقدر مطمئن ومغرور جلو می رفتم واینک که نیستی گویا چیزی کم است کاش فرصتی برای یافتن گمشده ها دعایش کنید

                                                                                                                  
                                                                                                            مهزاد
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ب.ظ http://tfahimeh.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد